هر کودک در مدرسه بخش مهمی از عمر خود را میگذراند که هدف از این حضور در مدارس آموختن و پرورش توانایی و مهارت کودک و رفتارهای فردی و اجتماعی است. طراحی نامناسب محیط مدرسه سبب نارضایتی ، خستگی و کاهش یادگیری آنها میشود. اهمیت به ويژگي هاي روحي دانشآموزان و الگوهاي رفتا أکثر
هر کودک در مدرسه بخش مهمی از عمر خود را میگذراند که هدف از این حضور در مدارس آموختن و پرورش توانایی و مهارت کودک و رفتارهای فردی و اجتماعی است. طراحی نامناسب محیط مدرسه سبب نارضایتی ، خستگی و کاهش یادگیری آنها میشود. اهمیت به ويژگي هاي روحي دانشآموزان و الگوهاي رفتاری آنها در طراحي محيط هاي آموزشي و مدارس ، ميتواند به يادگيري آنان و شكوفايي استعدادهای آنها كمك كند. درنتیجه، طراحي مدرسه و فضای آموزشی با توجه به نيازهاي ويژه كودكان، از اهميتي ويژه برخوردار است. آنچه كه اين مقاله به آن پرداخته جنبه هاي متفاوت تاثير فضاي آموزشي و مولفههای ادراکات محیطی اين فضاها بر يادگيري كودكان با رويكرد ارتقای یادگیری دانشآموزان میباشد. پژوهش حاضر، به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش انجام تحقیق، تحقیق پیمایشی- تحلیلی میباشد. پژوهشگر به منظور سنجش ديدگاه دانشآموزان ، با مطالعه و دستهبندی پژوهش های پیشین به تدوين جدول هدف- محتوا پرداخته است و با توجه به اين جدول پرسشنامهای طراحي کرده است، و همچنین از روش نمونهگیری تصادفی ساده استفاده شده است.برای بررسی روایی سازه 40 پرسشنامه بین متخصصان توزیع گردید و از تحلیل عاملی تأییدی و نرمافزار SPSS بهمنظور بررسی روایی سازه استفاده شده است. نتيجه حاصل از این پژوهش بيان ميكند كه مولفههایی برگرفته از ادراک محیطی، نظیر: تنوع چیدمان مبلمان و مبلمان انعطافپذیر و متحرک، فضاهایی با امکان تعاملات مشارکتی، ترکیب متناسب رنگ در فضا، ورودی و مسیرهای خوانا و دعوت کننده، زمین شنبازی، حضور آب، تراس هایی در امتداد کلاسها در طبقات، پارک مشارکتی، گودال باغچه، پنجره های قدی و نورگیر و... در ارتقای یادگیری دانشآموزان موثر عمل می نمایند.
تفاصيل المقالة
کودکان کمتوان ذهنی بهواسطه تفاوت در ویژگیهای جسمانی، عقلانی، رفتاری و اجتماعی تمایز بسیار چشمگیری با سایر کودکان دارند. ازآنجاییکه این قبیل از اختلالات، منجر به بروز مشکلات عدیدهای در زمینۀ رشد فردی و اجتماعی این کودکان میشود، در سالهای اخیر، طراحی معماری فضاهای أکثر
کودکان کمتوان ذهنی بهواسطه تفاوت در ویژگیهای جسمانی، عقلانی، رفتاری و اجتماعی تمایز بسیار چشمگیری با سایر کودکان دارند. ازآنجاییکه این قبیل از اختلالات، منجر به بروز مشکلات عدیدهای در زمینۀ رشد فردی و اجتماعی این کودکان میشود، در سالهای اخیر، طراحی معماری فضاهای آموزشی بهعنوان یکی از اصلیترین و تأثیرگذارترین فضاها در بهرهوری حداکثری از توانایی این کودکان محور توجه بسیاری از معماران قرار گرفته است. این پژوهش با هدف شناخت و ارائه راهکارهایی در راستای بهبود کیفیت فضاهای آموزشی کودکان کمتوان ذهنی جامعه با تکیه بر دانش روانشناسی محیط سعی در ارتقاء رشد انگیزشی این کودکان دارد. بدین ترتیب پژوهش حاضر در راستای شناخت و پاسخگویی به این پرسش بوده که «در فرآیند بهبود حالات و اختلالات کودکان کمتوان ذهنی چه مؤلفهها و راهکارهایی در زمینۀ روانشناسی محیطی فضاهای آموزشی میتواند منجر به ارتقاء رشد انگیزشی این کودکان شود؟». روش تحقیق حاضر دارای ماهیت کیفی و وابسته به راهبرد توصیفی-تحلیلی است. پردازش این موضوع در ابتدا بر پایۀ مطالعات اسنادی و کتابخانهای در راستای شناخت و تحلیل مولفههای محیطی مؤثر بر روان این کودکان بوده و در ادامه از بررسیهای میدانی و مشاهده جهت تقویت روایی تحقیق بهره برده است. نتایج نشان میدهد که کودکان کمتوان ذهنی به جهت برخورداری از ذهنی مضطرب و آشفتهتر نسبت به سایر کودکان حساسیت بیشتری در برخورد با محیطهای گوناگون از خود بروز میدهند. در این راستا بهرهگیری از عناصر معماری نظیر رنگ و فرم مناسب، جنس مصالح و تناسبات و همچنین ایجاد فضاهای اجتماعپذیر و فعالیتهای مشارکتی در کنار بازیسازیهای مطلوب در فضای آموزشی، تأثیر بهسزایی در بهبود عملکرد ذهنی آنان داشته و منجر به افزایش آرامش ذهنی، استقلال فردی، ارتباطات اجتماعی و درنهایت ارتقاء رشد انگیزشی این کودکان در فضاهای آموزشی میگردد.
تفاصيل المقالة